ارسال شده در پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, - 12:8
کاش اسمون،توجایخیش
یه بسته هم شیکر می ذاشت
یه ذره شیر یا خامه هم
اون بالا ها نگه می داشت
این جوری هر وقت که هوا
برفی می شد یا بارونی،
از اسمون چی می بارید؟
بستنی زمستونی!!
نظرات شما عزیزان:
چ شعری!!!!
یاد کلاس سوم و شعرایی ک خودم میگفتم افتادم! همچین چیزایی بودن!
هیییی روزگار
یادش بخیر اون موقه ها شعرام همه ش خوشحالی توش بود
اما الان
غمگین هستن و سنگین
همه ش ...
دیگه اون روحیه خوش کلاس سوم دبستانم تموم شد
دیگه رفت
با اینکه من هنوزم ادم شوخ و خندونی هستم اما خب شعرام هیچوقت اینطور نشون نمیدن!
راستی
من یه چیزی سرکلاس اسدی خوندم ک تهش گفتم
پاسخ:به به الهه خانوم اره می دونم به نظر خودمم مسخرست اما گفتم مراعات حال کوچیک تر از خودمونم که میان تو وبمو بکنم چه میشه کرد دیگه گناه دارن راستی به نظرم بد نبود... هیچی ولش کن خوب بود خوب بود!